ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14
يكي از نياكان احمد به نام ((عبدالله )) بر اهواز حكومت مي كرد و به نجاشي به شهرت داشت بدين سبب او نيز به لقب ((نجاشي )) مشهور گشت .احمد نجاشي به دو كنيه ((ابوالحسين )) و ((ابوالعباس )) نيز معروف شد. شايد فرزنداني به نامهاي حسين و عباس داشته و در كوچكي از دنيا رفته باشند.(144)پدر و خاندان وي همه اهل كوفه بوده اند ولي از آنجا كه پدرش پس از ورود شيخ صدوق در سال 355 ق . به بغداد از محضر او استفاده كرده و جدش هم در بغداد منزل داشته و خود نيز دوران كودكي و كسب معارف و علوم را در آنجا گذرانده استگروه : علوم انسانيرشته : الهياتوالدين و انساب : در گوشه اي از شهر بغداد منزل شيخ علي نجاشي قرار داشت كه يكي از دانشمندان آن زمان بود او كه از فرصت به دست آمده براي دوستداران علم و خاندان رسول الله صلي الله عليه و آله بسيار مسرور بود در سال 372 ق شادماني اش فزون گشت ، چرا كه در اين سال خداوند به او فرزندي بخشيد كه اميد مي رفت تا روز رستاخيز نامش جاودان ماند.تولد نوزاد نو رسيده ، سرور مهرباني فراواني را به كانون گرم خانواده شيخ علي به ارمغان آورد و شيخ به سبب علاقه زيادي كه به پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله داشت نام ((احمد)) را - كه نام آسماني پيامبر است و نيز براي زنده نگه داشتن نام و ياد پدرش - بر فرزند خويش نهاد.احمد در دامن مادر بزرگوار و تحت سرپرستي و نظارت پدر ارجمندش دوران كودكي را سپري و كم كم خود را براي تحصيل دانش و كسب معارف آماده مي كرد.اولين جد نجاشي احمدبن عباس نجاشي نيز از علما و محدثان شيعي بود و در شمار اساتيد اجازه حديث قرار داد كه گروهي از دانشوران از جمله پدر نجاشي و هارون بن موسي تلعكبري ، از او روايت نقل مي كنند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : نجاشي از كودكي به اين محيط فرهنگي و مدرسه غني و پرآوازه وارد شد و به دنبال گمشده خويش ، فضايل و كرامتهاي انساني و علم حديث مي گشت . او براي رسيدن به اين هدف با مردان و فرزانگان آشنا شد كه خويشتن را به علم ، تقوا و شب زنده داري آراسته بودند و از ابرار و محدثان بزرگ به شمار مي آمدند.وي در خردسالي با فرزندان علماي بنام دوست مي شد و همراه آنان به محضر برزگان مي رفت و از نزديك مطالب زيادي مي شنيد و گفتار آنها در ذهن پاك او نقش مي بست . او در پي ارتباط با خانواده هارون بن موسي تلعكبري كه از بني شيعيان و از شخصيتهاي درخشان شيعي و محدثان بود، با فرزندان اين استاد بزرگ رفاقت پيدا كرد.هنوز سيزده بهار از طلوع زندگي اش نگذشته بود كه هارون بن موسي در سال 385 ق از دنيا رفت و غبار اين حادثه غم انگيز را در ذهن نجاشي تا آخر عمر باقي گذارد.در نزد سيد مرتضي بيشترين درس را خوانده است .وي در 23 سالگي (408) ق به شهر بغداد هجرت كرد. آن مفسر، محدث ، فقيه ، و رجالي بنام شيعي پس از سيد مرتضي رحمه الله عهده دار مسئوليت رهبري و زماعت شيعيان گرديد و به همراه نجاشي از اساتيد بزرگ آن زمان مانند: ابن عبدون ، ابن صلت اهوازي ، حسين بن عبدالله غضائري ، ابن ابي جيه ، شيخ مفيد و سيد مرتضي ، بهره برده است .آن دو در كنار يكديگر در محضر اين چهره هاي سرشناش زانو زده و از مقام علمي آنان دانش اندوخته اند. نجاشي با ابن غضائري همدرس بوده و نزد اين عبدون و حسين بن عبيدالله (پدر احمدبن حسين ) شاگردي كرده اند و كتاب ((النوادر)) احمد بن عبيدالله خوانده اند. و نيز بعضي از كتابهاي ابوالحسن علي فضال را كه ابن غضائري در نزد ابن عبدون خوانده است نجاشي در طول اين مدت مطالب آنها را شنيده است .خاطرات و وقايع تحصيل : در شب جمعه آخر ماه مبارك رمضان سال 413 ق . استادش را از دست داد و ارتحال استاد بزرگي چون شيخ مفيد براي او بسيار سنگين بود. پس از درگذشت شيخ مفيد رحمه الله زعامت و پيشوايي شيعيان به سيد مرتضي رحمه الله منتقل شد؛ شخصيتي كه در دانشهاي مختلف يگانه عصر خود و در فضل و كرم زبانزد بود.سيد مرتضي پس از عمري پربار و خدمات ارزنده علمي و اجتماعي در ربيع الاول سال 436 ق در شهر بغداد ستاره عمرش افول كرد و به جوار حق شتافت . مصيبت فراق و از دست دادن استاد وارسته و مجتهد سخت كوش چون سيد مرتضي نيز براي نجاشي كه زمان طولاني با او ماءنوس بود بسيار سنگين آمد ولي بدن مطهر استادش را با كمك ابوالعلي محمد بن حسن جعفري و سلاربن عبدالعزيز، غسل داد و پس از اينكه فرزند سيد مرتضي بر بدن پدرش نماز گزارد او را دفن كردند.استادان و مربيان : ، از درياي دانش اساتيد بسياري بهره برد و از دست مبارك آنان به دريافت اجازه نقل روايت مفتخر گشت و در دانش رجال تخصص افزون يافت . حال به اختصار از آن بزرگان نام مي بريم :- علي بن احمد بن عباس نجاشي (پدر نجاشي ):نجاشي بعضي از كتابهاي شيخ صدوق را نزد پدرش خواند و از دست او اجازه نقل روايت كتابهاي شيخ صدوق نايل آمد. - احمد بن محمد بن عمران معروف به ((ابن جندي )) ( 305 - 396) - احمد بن محمد بن موسي معروف به ((ابن وصلت اهوازي )) (324 - 409) ق .- احمد بن عبدالواحد بن احمد بزاز معروف به ((ابن عبدون )) يا ((ابن حاشر)) (330 - 423)ق - احمد بن علي بن عباس سيرافي معروف به ابن نوح سيرافي- ابواسحاق ابراهيم بن مخلد (325 - 410). - القاضي ابوعبدالله جعفي .- ابوالحسين بن محمد بن ابي سعيد - حسن بن احمد بن ابراهيم ( 339 - 426)ق .- حسن بن احمد بن محمد معروف به (( اثم هيثم عجلي )) - حسن بن محمد بن يحيي فحام (متوفي 408) ق . - ابوعبدالله حسين بن عبيدالله غضائري (متوفي 411) ق . نجاشي از اين استادش كه شنيدنيهاي زياد داشت و آگاه به زندگي راويان حديث بود، به دريافت اجازه نقل حديث نايل آمد. - حسين بن احمد بن موسي . - حسين بن جعفر بن محمد مخزومي معروف به ((ابن خمري )). - سلامة بن ذكاء ابوالخير موصلي - عباس بن عمر بن عباس معروف به (( ابن ابي مروان )) - عبدالواحد بن مهري (318 - 410)ق . نجاشي كتاب ((مسند عمار بن ياسر)) را نزد اين استاد خوانده است . - عبدالسلام بن حسين اديب (329 - 405 ق كتاب ((مهدي (عج ) را نزد اين استادش خوانده است . - عبدالله بن محمد بن عبدالله معروف به ((ابومحمد حذاء دعلجي ))- عثمان بن حاتم منتاب تغلبي - عثمان بن احمد واسطي - علي بن احمد بن محمد قمي معروف به ((ابن ابي جيد)) (متوفي 408).- ابوالقاسم علي بن شبل بن اسد - ابوالحسن محمد بن احمد قمي - محمدبن جعفر اديب معروف به ((ابوالحسن تميمي )) (303 - 402)ق - محمد بن عثمان بن حسن معروف به ((نصيبي معدل )). نجاشي كتاب ((مارووا من الحديث )) ابوشجاع ارجاني و نوشته اي از عبدالله بن علي كه تمام آن نوشته را از امام رضا 7 روايت كرده است ، نزد اين استاد خوانده است . - محمد بن علي بن شاذان قزويني- محمد بن علي بن يعقوب -در محضر مفيد رحمه الله و سيد مرتضي رحمه اللههم دوره اي ها و همکاران : از همدوره ايهاي شيخ نجاشي مي توان به شيخ طوسي، علي بن محمد شيران، ابوالحسين احمد بن حسين معروف به ابن غضائري، ابويعلي محمد بن حسن جعفري و سلاربن عبدالعزيز، ابوالحسن كاتب، ابوالحسن جرجراييوقايع ميانسالي : برجسته ترين و درخشان ترين دوره تمدن اسلامي همانا سده هاي چهار و پنج هجري است كه در ميان انبوه پژوهشهاي تاريخي جايگاه ويژه اي را به خود اختصاص داده است .حضور چشمگير دانشمنداني همچون صاحب بن عباد، بوعلي سينا، ابوالفضل بن عميد ملقب به ((جاحظ دوم )) و... در دستگاه حوزه فرمانروايي آل بويه نقش عظيمي در نهضت فرهنگي و ترويج دانش و نشر آثار در علوم مختلف اسلامي ، در اين برهه داشت .وجود چهره هاي دانشور و فقهاي بزرگ شيعي و نگهبانان دين مانند شيخ صدوق ، شيخ مفيد، سيد مرتضي ، شيخ طوسي ، و ابوالعباس نجاشي ، مهمترين عامل در ترقي و رشد فرهنگ اسلامي بويژه بالندگي تشيع در اين دوره بود. اين وضعيت تا نيمه اول قرن پنجم هجري ادامه داشت ولي با به وجود آمدن جنگها و آشوبهاي داخلي در بغداد عليه شيعيان از يك سو و انتقال قدرت از آل بويه به سلجوقيان سني مذهب از سوي ديگر سبب شد كه حوزه علميه بغداد از هم فروپاشد و فقها و عالمان دين ناگزير دست به هجرت زنند.در اين ميان شيخ طوسي كه زعامت شيعيان را عهده دار بود در سال 448 ق به نجف اشرف هجرت كرد و خانه وي در بغداد غارت گرديد. در ماه صفر سال بعد كتابها و منبري كه شيخ بر فراز آن علم كلام تدريس مي كرد به محله كرخ برده شد و همراه سه پرچم سفيدي كه زائران و شيعيان كرخ در راه زيارت نجف و كوفه با خود حمل مي كردند، آتش زده شد.زمان و علت فوت : دست تقدير اين گونه رقم خورد كه حوزه علميه بغداد كه تا سال 448 ق از رونق و شهرت جهاني برخوردار بود و عالمان و پژوهشگران را از گوشه و كنار مجذوب خود ساخته بود ديگر آن حرارت و جنب و جوش فرهنگي را نداشته باشد.جنگ و گريزهايي كه در بغداد به وجود آمد و آشوب هاي داخلي و خارجي براي انتقال قدرت ، محيط دانش و آرامش حوزه هاي درس را آشفته ساخت و در نهايت اوضاع نابسامان به جايي رسيد كه حكومت از آل بويه به سلجوقيان منتقل شد و شيخ طوسي ، پيشواي شيعيان ، به ناچار از بغداد به نجف هجرت كرد. از آن پس فقها، محدثان و علماي بزرگ يكي پس از ديگري بغداد را رها كرده ، بعضي به نجف و عده اي به نقاط ديگر هجرت كردند.نجاشي ، محدث و چهره سرشناس نيز با دگرگوني اوضاع سياسي و اجتماعي شهر بغداد و از بين رفتن حوزه فرهنگ شيعي در سال 448 ق به ناچار آنجا را رها كرد و احتمال دارد بر اثر كهولت و گرماي زياد و نيز علاقه قلبي كه نسبت به خاندان رسالت داشت به منطقه اي در شمال بغداد نزديك سامراء هجرت كرده باشد. او در حالي كه اواخر عمر را مي گذراند هر چند گاه به سامرا مي رفت و به زيارت امام هادي و امام حسن عسكري عليهم السلام مي شتافت و در حالي كه اشكهايش براي مظلوميت ائمه معصومين عليهم السلام جاري بود زيرلب براي تعجيل ظهور امام زمان (عج ) دعا مي كرد.... او كه عمري را در خدمت معارف اهل بيت عليهم السلام سپري كرد و در معرفي ابرار و ستاره هاي هميشه جاويد تشيع و شناساندن آثار ارزشمند آنان همت بلندي داشت ، همچنان در انتظار رؤ يت خورشيد اهل بيت باقي ماند تا آنكه دست اجل مهلتش نداد و در جمادي الاول سال 450 ق در مطيه آبادروح پاكش به ارواح مطهر ابرار و صالحان و اولياي خاص الهي پيوند خورد و در جوار رحمت ربوبي جاي گرفت .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عبدالله نجاشي از طرف منصور (خليفه عباسي ) استاندار اهواز بود ولي تا زنده بود به دستور امام عمل مي كرد.مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ابوالحسين احمد بن علي نجاشي از اساتيد و بنيان گذاران ((علم رجال )) است كه در اواخر قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم مي زيست .شاگردان : نجاشي شاگردان زيادي را تربيت نكرد، چند نفر از دانشمندان ، از روح بلند، تعهد، تقوا و اخلاص نجاشي بهره ها برده و به مقام نقل روايت از كتابهاي او نايل آمدند و از جمله :1 - ابوصمصام ذوالفقار بن معبد حسيني . 2 - ابوالحسن سليمان بن حسن صهرشتي . 3 - ابوالحسن علي بن احمد نجاشي . وي فرزند نجاشي است كه در شمار اساتيد بزرگ و دانشمند جاي دارد.آرا و گرايشهاي خاص : عشق به اهل بيت و خاندان عصمت و طهارت - عليهم السلام - چنان در روح و روان نجاشي در آميخته بود كه آرامش را از وي گرفته و پيوسته در خروش و جوشش بود. گاهي غدير او را به ساحل امن ولايت و حرم مولا علي عليه السلام مي كشاند و زماني نيز عاشورا او را به مكتب سرخ ولايت و مسلخ عاشقان به كربلا مي برد.هر سال عيد غدير كه از راه مي رسيد شادماني در چهره نجاشي ظاهر مي گشت و شوق زيارت مولايش وي را از بغداد به نجف مي كشاند و شتابان به وادي نور حركت مي كرد. به سرزمين ولايت كه مي رسيد گويا در جوار بارگاه ملكوتي اميرالمؤ منين عليه السلام رحل اقامت مي افكند و با بهره جويي معنوي از روح بلند آن حضرت ، از فرصت به دست آمده سود جسته ، از اساتيد بزرگ استفاده مي كرد و از درياي دانش آنان سيراب مي گشت و از دست مبارك آنان به دريافت اجازه نقل روايت نايل مي آمد به طوري كه با كوله باري از معنويات و معارف ، از نجف اشرف به ديار خود مراجعت مي كرد.از جلوه هاي حيات نجاشي روح توحيد و عبوديتي بود كه در جانش رسوخ كرده بود و ردپاي اين سبز قامت الهي را همچون نياكان پاكنهادش بايد در مساجد و مكانهاي زيارتي دنبال كرد.او هر گاه به قصد - شهر اجدادش - حركت مي كرد با زاد و توشه تقوا و با روحي سرشار از اخلاص بار سفر مي بست و در جاي جاي شهر با قلبي آكنده از عشق به اهل بيت عليهم السلام و زباني گويا به ذكر خدا قدم مي گذاشت و به زيارت مكان هاي مقدس اين شهر مي رفت . وي به عظمت و فضيلت مساجد شهر كوفه آگاه بود و در همانجا كه پيامبران و جانشينان آنها و ديگر زاهدان و با تقوايان نماز مي گذاردند، نماز مي خواند. عشق و محبت به ستارگان آسمان فقاهت و ديدار با محدثان و راويان ، در سراسر وجود نجاشي موج مي زد و احترام فرزانگان شيعي را نيك نگه مي داشت و چه در شهر بغداد يا در مسافرتهايش به نجف و كوفه به ديدار صاحبان فضيلت و ابرار مي رفت و از درياي دانش و اخلاص آنان بهره كافي مي برد. ________________________________________ آثار : الجمعه ويژگي اثر : اين كتاب درباره وظايف و اعمال عبادي در روز جمعه است .2 الكوفه ويژگي اثر : در معرفي آثار و اماكن تاريخي شهر كوفه و نيز فضيلت آنها است .3 انساب بني نضر بن قعين ويژگي اثر : در اين كتاب خاندان بني نضربن قعين را معرفي مي كند.4 رجال نجاشي ويژگي اثر : )) از گرانبهاترين آثار شيعي در فن علم رجال است كه در بين چهار كتاب اصلي علم رجال درخشندگي خاصي دارد؛ نظير درخشش كتاب ((كافي )) در بين چهار كتاب حديثي .نجاشي اين گنجينه و اثر ماندگارش را در زمان حيات استادش سيد مرتضي رحمه الله و پس از تاءليف كتابهاي شيخ طوسي در اين زمينه ، نوشته است . گويا سيد مرتضي در اين زمينه ، نوشته است . گويا سيد مرتضي در يكي از جلسات درس ، از سخن آن دسته از مخالفان كه شيعه را به نداشتن آثار و سابقه علمي سرزنش مي كردند و مورد استفاده قرار مي دادند، سرزنش مي كردند و مورد استفاده قرار مي دادند، اظهار ناراحتي مي كند و همين مساءله سبب مي شود كه نجاشي با تصميم و اراده جدي دست به تحقيق زند و دانشوران شيعي و آثار ارزشمند آنان را معرفي كند.بنابراين كتاب وي حاوي نام 1270 فرزانه از محدثان و علماي شيعي است كه در بيشتر موارد، سلسله سند از نجاشي تا راوي و شخصيتي كه به معرفي و آثار او پرداخته ، ذكر شده است .5 مختصر الانوار و مواضع النجوم